پایگاه خبری تحلیلی سپهر فردا، حال و هوای بهار و عطر گلهای بهارنارنج و شکوفههای سفید و صورتی نقاشی شده بر روی درختان تنومند و خشکیده از سرمای زمستان، از همان روزهای آغاز اسفندماه به خوبی خودنمایی می کند؛ روزهای پایانی سال چهل و چهار شاهد تولد و تبلور باشکوه نوزادی بود که با اقتدا به سبک و سیره مولای متقیان علیهالسلام “حیدر” نام گرفت.
نوزادی که از همان ابتدا در تاروپود وجودش کلام نورانی حق و عشق و اشتیاق به اهل بیت عصمت و طهارت تنیده شد به گونه ای که مبنای کار و امورات زندگی اش در سالهای کودکی و نوجوانی قرار گرفت.
منزل و مسجدِ محل و مدرسه، سه پایگاه نقشآفرینی حیدر قرار گرفت؛ چنان دامنه اطلاعات و بصیرت خویش را با حضور و مشارکت فعال در برنامهها و مراسمات مسجد که آن را پایگاه انسانساز میدانست گسترده ساخته بود که با رجزخانی و شجاعت آن بزرگمرد کوچک، ارکان کاخ ستمشاهی متزلزل شد.
دوران نوجوانی حیدر مصادف بود با حوادث و وقایع تازه ای که هر روز از سوی حکومت ظالمانه طاغوت به وقوع میپیوست؛ هوشیاری و بصیرت این نوجوان کم سن و سال با جثهای ریز و ظریف، به گونهای بود که در نهایت برایش دریچه ای به سمت تعالی و اوج گشوده شد.
به نحوی که با شنیدن خبر توهین آمیز روزنامه اطلاعات بر علیه امام«ره» خونش به جوش آمد و به صورت جدی همراه مردم وارد میدان شد.
تا اینکه در نهایت در روز ۱۹ دیماه سال ۵۶ با عدهای از همنوعان خود در اعتراض به این عمل منحوس عمال پهلوی در مجلس آیتالله نوری همدانی تجمع کرده و از آن جا به خیابانها ریخته بودند که حیدر با حضور در صف اول راهپیمایان به طرف حرم مطهر و سر دادن فریاد «مرگ برظالمین، مرگ برخائنین، دورد بر خمینی» با سفاکان رژیم درگیر شده و مورد ضرب و شتم قرار میگیرند که ناگهان با اصابت گلولهای به ناحیه قلب در سن ۱۲ سالگی به مقام بالای شهادت نائل میشود.